یک چیزی در تلگرام وجود دارد به اسم چت ناشناس | یعنی یک عده بیآنکه یکدیگر را بشناسند با هم صحبت میکنند | گفتگو هیچوقت کار ناپسندی نبوده است و اگر اصرار یکی از دو تن باعث ایجاد حاشیههای اضافی نشود، گفتگو ولو با یک نفر ناشناس هم بیهوده نخواهد بود | من هم چندباری از آن برای بازخورد مطالب کانالم یا به اشتراک گذاشتن چندقطعه موسیقی استفاده کردم | اما این عادتی که جدیدا به جان کانالنویسهای تلگرام افتاده است چیزدیگریست | آن هم اینست که یکنفر بیآنکه ما اورا بشناسیم از ما راجع به راهحلی برای مشکلش بپرسد! | برای من سوال یک معنا دارد؛ و آن هم به زبان خیلی ساده اینطور است که؛ اگر سوالی در یک مکالمه دربارهی شخصی پیش بیاید یا سوال در جهت کسب تجربهای باشد، ما باید بنا به شناختی که از از فرد پرسشگر داریم، پاسخ بدهیم | بنابراین من نمیدانم چهچیز حال شما را خوب میکند! یا دلیلی تنبلیتان چیست! یا چطور میشود کتاب خواند! یا کتاب خوب چیست! | و حرفهایی مشابه این، که البته میشود با ادبیاتی زرد، به همهشان پاسخ داد | و مگر یکی از انتقادات ما به حرفهای زرد همین نیست که برای همه یک نسخه صادر میکند و هر ادعایی شبیه به این؟!
طبیعتا اینجا یک عده من را میشناسند و من هم آن ها را میشناسم. این شناخت باعث ایجاد احساس امنیت در مکالمه میشود | همینطور باعث میشود من بتوانم سوال هرکسی را با پیشنیازهایی به او پاسخ بدهم | درنتیجه برای جواب دادن به سوالات شما نیازی به ناشناس نداریم!
دریافت پیام از طریق ربات ناشناس باعث میشود به سوالها، جوابی دم دستی بدهم | جز این، هراستفادهی دیگری از این امکان، مثل ارسال متنهای ادبی، شعر، یک تصویر هنرمندانه و یا یک قطعه موسیقی موسیقی -که بارها خود من از همین مزیت اش استفاده کردهام- یا از همه مهمتر طرح نقدهایی گزنده که بخاطر رودروایسی نمیتوانیم مستقیما به اشخاص منتقل کنیم، حتما ربات ناشناس چیز مفیدیست.
-یاسین،دیماهچهارصدودو