امروز عصر، عزیزی پنج ساعت بصورت متوالی خوابید! | فقط چون خسته بود | یاد کتاب "مردی که همهچیز داشت" افتادم | جایی به خواب اشاره میکرد: | "خوشبخت کسانی که میتوانند بخوابند، چون خواب قلمرو کسانی است که هیچ ندارند" | و این "هیچ نداشتن"، سبُکی مطلقیست | وقتی شانههای آدم وزنشان به اندازهی یک پر پرندهای میشود | آرزو دارم که همه آدمها بتونند لااقل برای مدت کوتاهی هم که شده لذت خواب خوب رو بچشند.