دلتنگی؛
[ دِ ت َ ] (حامص مرکب ) حالت و کیفیت دلتنگ . تنگدلی . ملالت . پریشانی . اضطراب . (ناظم الاطباء). ضجرت . (از دهار). ضیق . غلق . ضیق صدر. وحشت . (تاریخ بیهقی ). غمگینی.
پینوشت:
اینارو دهخدا نوشته بود تازه!
کاش میتونستم راحت هر کلمهای رو معنا کنم!
کاش واسه احوال آدمها هم احوالنامه داشتیم!