الف:
زنی برای شیردادن به فرزند مریضاش به گوشهای از درمانگاه رفته و به فرزندش شیرمیدهد.
یکنفر[طلبه] دوربین گوشیاش را باز میکند و از وضعیت زن عکس میگیرد.
زن با طلبه درگیر میشود که گوشیات را بازکن و عکس مرا حذف کن. طلبه مقاومت کرده، گوشیاش را پنهان و نهایتا فرار میکند.
ب:
تصورکنید؛ با همسرتان در داروخانهاید، نوزادتان مریض است، گریه میکند و شیر میخواهد. در همان میان، یکنفر را میبینید که از وضعیت همسرتان دارد فیلم میگیرد!
ج:
کودک بودیم به ما یاد داده بودند هرجا زنی به فرزندش شیرمیداد حیا کنیم، چشمبپوشانبم و از محیط خارجشویم تا مادر اذیت نشود!
د:
باورکنید ماهم مذهبی هستیم و محرمها هیئتمان ترک نمیشود. پای منبر عُلما هم نشستهایم. اما از همین منبرها یادگرفتیمکه گرچه امربهمعروف واجب است اما آمر باید العالم بالمعروف باشد. آنچه برای یکنفر که دیگران را نصیحت میکند مهم است اخلاق است، نه کیفیت دوربین گوشیاش!
هـ:
اما دین در این لحظه چه میکند؟ اخلاق را پیشقدم میکند. یعنی تصورکنید در همینجا این طلبه با دیدن آشفتگی بچه و مادر، بهجای بازکردن دوربین گوشی، جلو میرفت و کودک را حتی برای چندثانیه از مادر میگرفت آراماش میکرد تا کمکی کرده باشد، یا برفرض تقاضا میکرد کارهای درمانی کودک را انجام دهد تا مادر کمی آرام شود. نمیشد؟! میشد اما ترجیحداد عکس بگیرد تا در فلان جلسهی فلان نهادِ خرابشده، به همین عکس استناد کند که وضعیت بیحجابی در قم چنین است و چنان است.
و:
من معتقد نیستم حالا که خانه دارد میسوزد لااقل خودمان را گرم کنیم! و محض خوشامد عدهای از سوپرانقلابیها، یا مثل اغلبشان واکنشی نشان ندهم، یا این مادر را بابت وضعیتاش سرزنش کنم. من از سوختن این خانه خودم را گرم نمیکنم.
از قول سعدی:
«گر تو قرآن بدین نمط خوانی
ببری رونق مسلمانی»
یاسین|#نیم_یادداشت|اسفند١۴٠٢