فلک

صبر بسیار بباید پدر پیر "فلک" را

صبر بسیار بباید پدر پیر "فلک" را

فلک

فلک سومین وبلاگ من پس از پاریس نیوز و جمله است که هردو با سابقه ای دوازده ساله به دلیل عدم تعهد یکی از سرویس دهندگان وبلاگ نویسی، براحتی حذف شدند.
اینجا یادداشت های روزانه ام را مینویسم و شعرهایم را منتشر میکنم.
گرچه مطلعم وبلاگ این روزها قلدری سابق خودش را از دست داده است وکمتر کسی در این ایام آن را جدی میگیرد، اما بنظر من یک روزانه نویس، حتما باید یک وبلاگ داشته باشد و مدام درحال نوشتن باشد.
در وبلاگ فلک، یادداشت ها و شعرهایم را منتشر میکنم. البته اگر بشود نامش را گذاشت شعر.
همین و باقی بقای تان
ارادتمند-یاسین

طبقه بندی موضوعی

۲۵ مطلب در آبان ۱۴۰۲ ثبت شده است

یک نوع توت سفید هست که یک رقم‌اش به اسم «توت هرات» شناخته می‌شود | صدالبته اگر از اهالی خراسان باشید هم طعم توت‌اش را چشیده‌اید و هم از سایه خنک‌اش بهره‌مند شده‌اید | در کهن‌سالی ساقه‌ای تنومند و قوی‌ دارد و سایه پهناوری برای ره‌گذران مهیا می‌کند | امروز که خیلی تصادفی تصاویری از آن را می‌دیدم، پیش خودم گفتم: «کاش ما هم کمی برکت داشته‌باشیم برای دیگران، حداقل به قدر توتِ هرات»
بی‌توجه به‌آن‌که طرف کی‌ست، چه‌کاره است، سواره است یا پیاده؟! | دست نوازش را برسر کوچکتری می‌کشیدیم و پیش پای بزرگتر هنوز بلند می‌شدیم و خودمان را کمترین می‌دانستیم.
در بندِ ایرانی و افغانستانی و فلسطینی هم نبودیم | همه، خودمان بودیم و برادران‌مان | به‌مثابه توتِ هرات که گرچه ایرانی نیست، اما برسر ایرانیان زیادی سایه انداخته و کام خیلی‌ها را شیرین کرده است | برکت، ازین جنس است خلاصه.

یاسین|آبان‌چهارصدودو

شبیه سایه ای شدم افتاده روی قاب تو
غبار خسته ای که خفت کنار رختخواب تو
امیدوار نکن مرا به هیچ چیز این جهان
که ناامیدم از همه، دلخوش به ارتکاب تو

-یاسین/آبان1402

مِهر دیروز، فردا به نفرین می‌رسد
با دعای مرگ، ذکر آمین می‌رسد

بی‌خبر بودن به‌نوعی نعمت است
از در و دیوار، اخبار غمگین می‌رسد

از پسِ طوفان، آرامش ندارد حاصلی
بعد خوکردن به درد، مرفین می‌رسد

چون زمین خوردی حتما برای دیدن‌ات
آنکه زجرت داده زودتر به بالین می‌رسد

ما از آغاز با اشک به دنیا آمدیم
بارالها، کی لبخند شیرین می‌رسد؟

 

-یاسین، آبان چهارصدودو

انقلابی کن در حریم جامه‌ام
تا تو را لمس کنم با شامه‌ام
بی‌گمان راهی نگشته سوی‌تو
از هراسِ ‌بی‌جوابی، نامه‌ام!

 

-یاسین/آبان‌چهارصدودو

یه چیزی رو از کتاب دکتر صدر مطالعه می‌کردم که یادآوری‌ش برای همه مهمه؛ یه جایی میگفت مثلا مهم نیست سال فلان، بازی فوتبال دوتا تیم معروف چرا صفر-صفر شد! این یه موضوع بی ارزشه برای توی ذهن گذاشتن و نباید ادم با اطلاعات به درد نخور اضافی ذهنش رو پُر کنه.
جدای از کلی اطلاعات مزخرفی که روزانه در مغزمان می‌ریزیم اما مفهوم دیگری هم دارد که مثلا کارت نباشه تو زندگی فلانی چی میگذره بخدا خودت راحت تری!
سرتون رو عادت بدید که توی زندگی خودتون بچرخه.