عادتی بدی دارم که خودکار یا قلم دم دستم را اغلب جایی در لبهی میز میگذارم. و خیلی از اوقات زیر میز باید دنبالشان بگردم.
امروز وقتی مثل همیشه زیر میز دنبال خودکارم میگشتم، با خودم گفتم مرگ به شیوهی جان نیدل من هم عجیب است!
جان نیدل من، یکی از شخصیتهای داستان وودی آلن است که زیر میزی انباشته از کاغذ و در حالی که به دنبال فرهنگ لغت شعر و قافیهاش میگشت، خفه شد. بنظر که مرگ آرامش بخشی بود، مرگی در میان کتابها و کاغذها. اما کمی بیشتر که دقت میکنم با خودم میگویم یعنی میخواسته چه چیزی را یادداشت کند؟ اگر بیتی باشد که میتوانسته کسی را نجات دهد چه؟! یا یه پاراگراف شورانگیز که برای دقیقهای آدمیزاد را از این جهان زمخت بکند و ببرد توی جهان پرشور کلمات.